سيما بينا - عزيز بشي به كنارم


آي خداي مهربون عاشق نوازه
آي غم بيچاره گان را چاره سازه
خودش مي دونه چون تنهاي تنهاست
كه تنها يي بلاي جان گدازه


عزيز بشيني كنارم ، ز عشقت بي قرارم
جون تو طاقت ندارم
حالا مرو از كنارم ، حالا مرو از كنارم
به خدا دوست مي دارم
به خدا دوست مي دارم


سرِ كوهِ بلند تا كي نشينُم ؟
عزيز بشي به كنارُم
كه لاله سرزنين گل رو بچينُم
عزيز بشي به كنارم


گل سرخ و سفيد بر هم تنيده
آي ،عزير بشي به كنارم
نمي دونم كدوم گل را بچينُم
عزيز بشي به كنارم


عزيز بشيني كنارم ، ز عشقت بي قرارم
جون تو طاقت ندارم
حالا مرو از كنارم ، حالا مرو از كنارم
به خدا دوست مي دارم
به خدا دوست مي دارم


چنون كه مي روي همهار وهموار
عزيز بشي به كنارم
نمي ترسي كه بر پايت خوره خار
عزيز بشي به كنارم


اگه خواري خوره سوزن ندارُم
آي ، عزيز بشي به كنارم
به مژگون بر كنم اي جون ِغمخوار
عزيز بشي به كنارم


عزيز بشيني كنارم ، ز عشقت بي قرارم
جون تو طاقت ندارم
حالا مرو از كنارم ، حالا مرو از كنارم
به خدا دوست مي دارم
به خدا دوست مي دارم


گل سرخ وسفيدم دسته دسته
عزيز بشي به كنارم
ميون سنگ مرمر ريشه بسته
عزيز بشي به كنارم


الاهي بشكنه اون سنگ مرمر
عزيز بشي به كنارم
كه يار نازنين تنها نشسته
عزيز بشي به كنارم


عزيز بشيني كنارم ، ز عشقت بي قرارم
جون تو طاقت ندارم
حالا مرو از كنارم ، حالا مرو از كنارم
به خدا دوست مي دارم
به خدا دوست مي دارم